به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه هاو نکته های آیه هفتم سوره بقره پرداخته است.
« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَرِهِمْ غِشَوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ » (بقره / 7)
کافران، عقل و چشم و گوش دارند؛ اما گویا کارهای زشت و روحیۀ تعصّب و لجاجت، پرده ای در برابر آنان کشیده است که قدرت دیدن و شنیدن حقایق را از دست داده اند و این کیفری است که خداوند در دنیا به طور طبیعی برای آنان مقرر فرموده است. در قیامت نیز عذاب بزرگ در انتظار آنان است.
* از اين آيه مىآموزيم:
* اگر كسی حق را فهميد، ولی آن را پنهان کرد، قدرت حقبینی خود را از دست میدهد و خداوند هم بر چشمِ دل او سرپوش میگذارد و اين كيفر خدا برای اوست.
* امتياز انسان بر حيوان، درك حقيقت و بينش صحيح است كه با كفر، اين امتياز را از دست می دهد.
*نکتههای آیه:
مهر بدبختى كه خداوند بر دل كفّار مى زند، كیفر لجاجت هاى آنان است. چنانكه مى خوانیم: «یطبع اللَّه على كلّ قلب متكبّر جبّار» (غافر، 35) خدا بر دل افراد متكبّر و ستم پیشه، مهر مى زند. و در آیه 23 سوره جاثیه نیز مى خوانیم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مى روند مهر مى زند. بنابراین مهر الهى نتیجه انتخاب بدِ خود انسان است، نه آنكه یك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مركز ادراكات است.
سه نوع قلب را قرآن معرّفى مى كند:
قلب سلیم، قلب منیب، قلب مریض
* ویژگىهاى قلب سلیم
الف: قلبى كه جز خدا در آن نیست. «لیس فیه احد سواه» (نورالثقلین، ج4، ص57)
ب: قلبى كه پیرو راهنماى حقّ، توبه كننده از گناه و تسلیم حقّ باشد.(نهج البلاغه، خطبه 214)
ج: قلبى كه از حبّ دنیا، سالم باشد.(تفسیر صافى)
د: قلبى كه با یاد خدا، آرام گیرد. (فتح، 4)
ه: قلبى كه در برابر خداوند، خاشع است. (حدید، 16)
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام مىگیرد و هم از قهر او مىترسد. «اذا ذُكر اللّه وَجِلَت قلوبهم» (انفال، 2) همانند كودكى كه هم به والدین آرام مىگیرد و هم از آنان حساب مىبرد.
* ویژگىهاى قلب مریض
الف: قلبى كه از خدا غافل است و لایق رهبرى نیست. «لاتطع من اغفلنا قلبه»(كهف،28)
ب: دلى كه دنبال فتنه و دستاویز مى گردد. «فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة» (آل عمران،7)
ج: دلى كه قساوت دارد. «جعلنا قلوبهم قاسیة» (مائده،13)
د: دلى كه زنگار گرفته است. «بل ران على قلوبهم ما كانوا یكسبون» (مطففین،14)
ه: دلى كه مُهر خورده است. «طبع اللّه علیها بكفرهم» (نساء،155)
ادامه دارد . . .